چگونه یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ ایجاد کنیم ؟
قدم اول: برای ایجاد استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما باید اهداف و ماموریت اصلی خود رامشخص نمایید .
اهداف بازاریابی شما همیشه باید به اهداف اساسی کسب و کار متصل شوند. اهداف باید دارای پنج ویژگی مهم باشند (SMART goal):
S – Specific: اهداف شما باشند خاص باشند و جنبه عمومی آنها کمتر باشد
M – Measurable:اهداف باید قابل اندازه گیری باشند.
A – Achievable:اهداف باید قابل دست یابی باشند .
R – Relevant:اهداف شما باید به اهداف کلی کسب و کار مرتبط باشند .
T – Time-Bound:اهداف باید دارای بازه زمانی مشخص و کوتاه باشند .
اندازه گیری اهداف
هدف شما هرچه که باشد چه ایجاد آگاهی از برند, افزایش ترافیک وب سایت یا افزایش فالووهای شبکه های اجتماعی باید بدانید که چگونه آن را اندازه گیری کنید، و مهمتر از آن، بتوانید آن را اندازه گیری نمایید .در واقع ابزار بازاریابی دیجیتال مناسب را در اختیار داشته باشید
این که بتوانید کارایی استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود را اندازه گیری نمایید برای هرکسب و کار متفاوت است و بستگی به هدف شما دارد . اما حصول اطمینان از این که بتوانید این کار را انجام دهید حیاتی است، زیرا این معیارها و متریک ها به شما در تنظیم استراتژی آینده کمک می نماید و مشخص می نماید که چیزی در برنامه مارکتینگ شما کار می کند و چه چیزی کار نمی کند
قدم دوم: . گذشته خود را تجزیه و تحلیل کنید و از اشتباهات خود را یاد بگیرید.
تجزیه و تحلیل موفقیت و شکست شما می تواند به تنظیم بهترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI ها)برای کسب و کار شما کمک کند. یک دوره زمانی را که میخواهید تجزیه و تحلیل کنید انتخاب کنید و از ابزارهای آنالیز مانند گوگل آنالیتیکز استفاده نمایید. فراموش نکنید که استراتژی بازاریابی رقبای خود را نیز تحلیل کنید. این سوال را در فواصل منظمی از خود بپرسید: آیا چیزی دیگری وجود دارد که من نیاز دارم آن را تجزیه و تحلیل کنم و قبلا بررسی نکرده ام – به عنوان مثال آیا می توانم بارها و بارها محتوای وب سایت یا انواع تصاویری که استفاده می کنم را آزمایش کنم؟
قدم سوم : ساخت پرسونای مخاطب (persona) یا مشخص کردن مخاطبان هدف (target audience)
برای هر استراتژی بازاریابی – آفلاین یا آنلاین – شما باید بدانید که چه کسی بازاریابی می کنید. بهترین استراتژی های بازاریابی دیجیتال بر پایه شخصیت های خریدار ساخته شده است و این باعث می شود که شما از منابع خود بهترین استفاده را نمایید .
جمعیت شناسی یا دموگرافیک
مهم نیست که بودجه شما چقدر است شما باید در مورد جمعیت شناسی یا دموگرافیک افرادی که می خواهید به آن ها دسترسی داشته باشید بدانید.
پرسونای مخاطب شرح مفصلی از مشتریان ایده آل شما را نشان می دهد . شامل اطلاعاتی از قبیل سن، شغل، سرگرمی ها، عادات و چالش ها و سایر متغیرهایی است که تعیین می کنند که چگونه آنها وقت می گذارنند, خرید می کنند . بیشتر به چه شبکه های اجتماعی ای علاقه مند هستند و شما می توانید پاسخگوی کدام نیاز یا مشکل آنها باشید. در حالی که جمعیت شناسی هدف شما نسبتا وسیع است، شخصیت مخاطب باید به اندازه تمام جزئیاتی که ممکن است تعریف شود. می توانید با تحقیق، نظر سنجی و مصاحبه مخاطبان هدف خود را تعریف نمایید. مهم است که توجه داشته باشید که این اطلاعات باید تا جایی که ممکن است بر اساس داده های واقعی باشد، زیرا فرضیه های مربوط به مخاطبان شما می تواند استراتژی بازاریابی شما را به مسیر اشتباه هدایت کند.
قدم چهارم: بودجه خود را به صورت واقع گرایانه ارزیابی کنید.
تعیین بودجه به صورت واقع گرایانه یکی از گام های مهم در تعیین استراتژی دیجیتال مارکتینگ است زیرا در ابتدا محدودیت شما را برای اجرای کمپین و همچنین اینکه شما چه منابعی را می توانید به کار خود اختصاص دهید مشخص می نماید.معمولا بازاریابی دیجیتال نسبت به بازاریابی سنتی منابع بیشتری را باهزینه کمتری در اختیار شما می گذارد.
قدم پنجم: کانال های بازاریابی دیجیتال
کانال های بازاریابی دیجیتال خود را بازبینی نمایید و لیستی از کانال هایی که در حال حاضر به آن ها دسترسی دارید تهیه نمایید و تصمیم بگیرید که روی کدام کانال های جدید سرمایه گذاری نمایید.حتما کانال هایی را مخاطبان شما در آن حضور دارند و همچنین زمان های دسترسی را بررسی نمایید .
قدم ششم : یک پلان طراحی نمایید اما فقط وابسته به آن نباشید.
برنامه شما هیچ وقت از ابتدا کامل نخواهد بود و شما نمی توانید تمام رفتارهای مشتریان را پیش بیتنی نمایید. بنابراین، ضروری است به طور مداوم برعملکرد استراتژی بازاریابی دیجیتال خود نظارت کنید و آن را با توجه به اندازه گیری و بررسی های خود به روز نمایید
یک تقویم بازاریابی دیجیتال ایجاد نمایید
• سعی کنید جدول زمانی خود را درتقویم گوگل ایجاد نمایید.
• آن را با اعضای خود به اشتراک بگذارید و به انها اجازه دهید که در صورت لزوم آن را ویرایش نمایند.
• کمپین های کلیدی خود را که در طول سال ایجاد و تبلیغ می نمایید های لایت کنید , یک دوره زمانی مشخص را برای هر کدام درنظر بگیرید.
• هرکمپین باید دارای یک سند باشد که روال اجرایی و میزان موفقیت ان را بتوانید سنجید.
بررسیاستراتژی بازاریابی دیجیتالو شناسایی تغییرات مورد نیاز:
• یک برنامه اندازه گیری و نظارت ایجاد کنید (این باید با KPI شما مناسب باشد)
• میزان موفقیت هر کدام از عوامل و متریک ها را بهصورت جداگانه و با فواصل منظم بررسی نمایید.
• اگر چیزی کار نمی کند یعنی شما در حال دستیابی به KPI هایی که تنظیم نموده اید نیستید، عناصر مختلف را جدا کنید و سعی کنید تعریف کنید که چه کارهایی را نباید انجام دهید به عنوان مثال زمان ارسال یک محتوا و یا برچسب هایی که برای تبلیغات استفاده می کنید.
• تجزیه و تحلیل قبلی خود و پرسونا و بودجه را که در نظر گرفته اید دوباره بررسی نمایید و سعی کنید که نکته جدیدی بیابید.
بوم مدل کسب و کار یا BMC چیست ؟
بوم مدل کسب و کار که به آن کانواس کسب و کار هم می گویند براساس مدل پیشنهادی استروالدر ترسیم می شود و یک ابزار عالی و مفهومی برای درک یک مدل کسب و کار است. بوم مدل کسب و کار را می توان مجموعه ای از عناصر مختلف و ارتباط بین آنها داست که منطق درآمد زایی یک سازمان را به صورت ساده و سازمان یافته بیان می کند. استفاده از این بوم، منجر به بینش صحیح درباره مشتریان هدف, انتخاب کانالهای مناسب برای ارائه ارزش پیشنهادی و همچنین برآورد هزینه ها و درآمدها , فعالیت ها و منابع کلیدی شما خواهد شد . از این بوم می توانید برای درک مدل کسب و کار رقبای خود نیز استفاده نمایید .
اجزای بوم مدل کسب و کار کدامند ؟
بوم مدل کسب و کار دارای سه بخش کلی است و این سه بخش به 9 جز کوچک تر تقسیم می شود .
سه بخش اصلی بوم مدل کسب و کار عبارتند از :
- بخش اول: ایجاد ارزش
- بخش دوم: ارائهی ارزش به مشتری
- بخش سوم: کسب درآمد از طریق ارائهی آن ارزش
اجزای ۹ گانه بوم مدل کسب و کار:
- ارزش پیشنهادی
- بخش مشتریان
- کانالهای توزیع
- ارتباط با مشتریان
- فعالیتهای کلیدی
- منابع کلیدی
- شرکای کلیدی
- جریان درآمد
- ساختار هزینه
بررسی اجزای 9 گانه بوم مدل کسب و کار
ارزش پیشنهادی Value Proposition : ارزش کلیدی که شما در کسب و کارتان به مشتریان ارائه می دهید چیست ؟ به عبارت دیگر مشتری به خاطر چه چیزی محصولات شما را می خرد یا ازخدمات شما استفاده می کند ؟
بخش مشتریان Customer Segment : مشتریان شما چه کسانی هستند؟علایق , ترجیحات و الگوهای رفتاری و انگیزه های خرید آن ها چیست ؟ کدام مشتریان محصولات شما را انتخاب می کنند و کدام مشتریان محصولات شما را انتخاب نمی کنند؟
کانالهای توزیع Channels : چطور ارزش پیشنهادی خود را به مشتریان معرفی می کنید, می فروشید و تحویل می دهید ؟ در واقع نحوه تحویل و توزیع محصولات و خدمات شما چگونه خواهد بود ؟
ارتباط با مشتریان Customer Relation : ارتباط با مشتری در مراحل مختلف خرید و انتخاب صحیح کانال ارتباطی یکی از نقاط قوت کسب و کارهاست. با همه مشتریان نمی توانیم از یک کانال و به یک طریق ارتباط برقرار کنیم . البته نیاز به یکپارچگی در الگوهای ارتباطی وجود دارد در غیر این صورت مشتری احساس می کند که باچند کسب و کار موازی مواجهه است.
فعالیتهای کلیدی Key Activities ::کدام فعالیت ها را می توانید به عنوان فعالیت های هسته ای در نظر بگیرید؟ چه فعالیت های را باید در جهت ارزش آفرینی انجام دهید؟
منابع کلیدی Key Resources : برای ایجاد ارزش مدنظرتان از چه منابعی می توانید استفاده کنید؟ منابع فیزیکی ,مالی, انسانی و فکری و هوشی کسب و کار یا دارایی های استراتژیک شما کدامند ؟
شرکای کلیدی Key Partners : چه افراد و کسب و کارهایی می توانند در خلق ارزش پیشنهادی به شما کمک کنند؟ چه چیزی خارج از ذات کسب و کار شماست و برای تمرکز بیشتر می توان انجام آن را به شرکا سپرد ؟
جریان درآمد Revenue Stream :هر کسب و کاری نیاز به یک مدل برای تامین هزینه های خود دارد, چند مدل رایج برای کسب درآمد عبارتند از نرخ ثابت مستقل از مصرف , پرداخت بر اساس مصرف و حذف زوائد
ساختار هزینه Cost Structure : هزینه های مدل کسب و کار شما چیست ؟ کدام فعالیت ها منجر به هزینه خواهند شد؟ هزینه های ثابت و متغیر و یکباره سازمان در این بخش مشخص می شود.